ای در جمال حسن، ز پا تا سر آینه در حجله تـبسم پیغمبـــر آیــنه در خانه صف برای تماشا کشیده اند قرآن گرفته عمه، علی اکبر آینه نامت رقیه،شهره به ریحانه الحسین ای گل خطیبِ قدر تو و منبر آینه هنگام راه رفتن و در روگرفتنت گوید حسیــن، ام ابیهـــا هر آینـه ای دختر کریم، که الحق کریمه ای مصداق توست آینه رویی در آینه وقتی که لب به خنده چو گل باز می کنی ریزد طبق طبق به سرت گوهر آینه مریم کمر به خدمت تو بسته از کــرم در محضرت گرفته جان هاجر آینه ای ماه آسمانِ محبت که ریخته در پای گاهوارهی تو اختـر آینــه دل می بری ز آینه، وقتی که می بری با دستهای کوچک خود در بر آینه کِی ذره ای ز حسن تو را جلوه می دهند آرد اگر به گردِ تو صد لشکر آینه
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
پنج شنبه 88 مرداد 22 ساعت 10:8 عصر
|